بسیجی بی پلاک
بسیجی نام و نشان در گمنامی دارد... (تا آخرین قطره خون برای امام خامنه ای)
قالب وبلاگ

اکبر شهید زنده‌ست...
نه بخاطر ترک نشدن نماز شبش
نه بخاطر نمازهای اول وقتش
نه بخاطر گریه کردن های بلندبلندش (بهتر است بگویم زار و زجه اش) در روضه و حرم
نه بخاطر جانباز بودنش
نه بخاطر سالها جنگیدنش در عراق و سوریه و مدافع حرم بودنش
نه بخاطر اخلاق خوب و مردمی بودنش
و نه حتی بخاطر اخلاص و تواضعش
و به نظر حقیرِ سرپاتقصیر، اکبر شهید زنده است حتی نه بخاطر اخلاص و تواضع مثال زدنی اش!
اکبر شهید زنده است...
اکبر شهید زنده است، چون یک رو بیشتر ندارد!
صاف و صادق و روراست است؛
همه جا راحت و بی تکلف سیگار میکشد؛
حرفش را بدون تعارف میزند؛
پشت سر احدی حرف نمیزند؛ بلکه انقدر رُک و روراست است که سرباز و سردار نمیشناسد، حرف دلش و انتقادش را تو روی سردار هم بی تکلف میگوید.
اکبر شهید زنده است چون حرف و عملش هردو با دلش یکی هستند.
اکبر سیگاری است اما ابایی ندارد جلوی سردار و سرباز سیگارش را میکشد بدون تعارف!
اکبر هم نفس و همرزم خیل عظیمی از شهدای مدافع حرم بوده، اما در هیچ جمعی هیچ خاطره ای از شهیدی نقل تعریف نمیکنه و هیچ وقت نمیگه یادش بخیر فلان جا با فلان شهید بودم؛
یکبار که جمع اصرار داشت خاطره ای از مهدی بختیاری بگوید، گفت من تنها کسی بودم که سیگار دادم دست شهید مهدی !!!
اکبر جانباز است اما خودش قبول ندارد جانبازی اش را میگوید چیزیم نشده که...
موجی است اما فاز موجی بودن را برنمیدارد مثل بعضیا ادا ندارد...
حتی وقتی موج گرفتش تا یک ربع فقط می‌خندید 🤣
اکبر لوتی است؛
هعی...
از اکبر اگه بخوام بنویسم خیلی بیشتر از این حرفا باید نوشت؛ اما قلم عاجز است از وصف سربازان گمنام سیدالقائد (حفظه الله)
»»» یه روز تو لیست شهدا اسم اکبر رو حتما خواهید دید؛ اون موقع که فامیلیش رو فهمیدید، یادی کنید از نویسنده‌ی این سطور 😉

پ ن
دمپایی در تصویر پای خودشه! 😂
سیگاره هم دست محمده 😋
بعد از کشیدن سیگارش گند زد به آتیش‌مون و رفت بخوابه؛ بازم من موندم و اکبر و آتیش و سیگار و روضه‌ی حاج منصور ...


برچسب‌ها: مدافعان_حرم, شهید, شهید_مدافع_حرم
[ شنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۱ ] [ 2:27 ] [ بسیجی بی پلاک ] [ ]

از آخرین باری که اومدم اینجا و نوشتم 5 سال میگذره! همان موقع یادمه همه‌ی نوشته های قبلی رو حذف کردم به جز همین دوتا مطلبِ آخر که تاریخش برای سال 1396 ِِ

اینم به لطف یکی از دوستای قدیمی شد که یادم اومد اصلا همچین وبلاگی داشتم! اومدم بلاگفا و فقط با یک بار اشتباه بار دوم رمز رو درست وارد کردم و اومدم تو بخش مدیریت وبلاگم. حدودا 20 تا مطلب نیمه کاره دارم. درست 5 ساله که نیمه کاره موندن و احتمالا تا ابد همینطوری بمونن و کامل نشن...

نمیدونم چرا از لحظه‌ی دیدن این وبلاگ دلتنگ شدم! نمیدانم علتش چیست و با دیدن وبلاگ قدیمی خودم دلتنگ چه شده ام؟!

البته این دلِ #بیقرار دنبال بهانه‌ست برای تنگ شدن! حالا تنگه چه؟! بماند...

خیلی وقت بود میخواستم از اینستا بکنم و بیام بیرون، البته به لطف فیلترینگ در دوماه اخیر توفیق ناخواسته حاصل شد. پس چه جایگزینی بهتر از اینجا؟! مثل کسی ام که دفتر خاطرات قدیمی اش را پیدا کرده باشد. هرچند تموم خاطراتش را سوزاندم اما با سوزاندن چیزی حذف نمیشود بلکه تموم صفحاتش به شدت واضح بر دلم نشسته.

ادامه می‌دهم...

[ دوشنبه چهاردهم آذر ۱۴۰۱ ] [ 0:52 ] [ بسیجی بی پلاک ] [ ]
ترس مبنای حکومت ابلیس بر دلهای زمینیان است.
به گواه تجربیات متعدد تاریخ، هرجا نترسیدیم پیروز شده و به خدا رسیدیم.
اگر امروز استکبار دارد بر دنیا حکمرانی می کند نه بخاطر علمش است نه قدرت و تجهیزات و حتی نه بخاطر تکنولوژی اش؛ بلکه استکبار دارد روی ترسی حکومت می کند که خودش در دلهای مردم پی ریزی کرده.
.
پ ن
جریان بی شرفی هم که امروز دست و پا میزند در انتخابات پیروز شود و در مسند قدرت بماند، بزرگترین حربه اش ترساندن مردم است. ترساندن از توهمی به نام #سایه_جنگ


موضوعات مرتبط: فرهنگی اجتماعی
برچسب‌ها: سایه جنگ, ترس, مبنای حکومت ابلیس, استکبار
[ چهارشنبه بیستم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ 16:11 ] [ بسیجی بی پلاک ] [ ]
بسم رب الشهدا

چقدر دقیق گفتی در عین زیبایی سید مرتضی!
عجیب است که باز هم این همان دهکده جهانیست که در زیر نور آسمانش بسیجیان رمل های فکه زیسته اند، همان دهکده جهانی که در نیمه شب هایش ماه هم بر کازینو های لاسوگاس می تابیده، هم بر حسینه دو کوهه و هم بر گورهایی که در آن بسیجیان از خوف خدا و عشق به او می گریستند. دنیای عجیبی است نه؟
سید شهیدان اهل قلم! دنیای عجیبی است؛ این همان دهکده جهانی است که بسیجی از همه چیزش، از زندگی آسوده و همسر مهربان و فرزند دوست داشتنی اش و ... همه چیزش می گذرد تا دو هزار کلیومتر آن طرف تر از مرزهای وطنش، در خاکی غریب، امنیت هم وطنان و مسئولینش را تامین کند. تا دیپلمات کشورش در کمال آرامش و متکی به قدرت او بتواند مذاکره کند. و آن مسئول زبان دراز دو هزار کیلومتر این طرف تر در قلب وطن در راحتی و امنیت بنشیند و ضمن زیر سوال بردن اصل و فلسفه کار همان بسیجی دهان به بدگویی باز کند و از این دم بزند که برجام سایه جنگ را از سر کشور دور کرد!!!! برجامی که در تنها دلیل وجودی خودش یعنی لغو یکجای همه تحریم ها، مانده است. امان از دروغ و تزویر و دورویی... سید مرتضی جان! آری ماه بر هر دوی اینها می تابد چون اینجا دهکده جهانی است! تا بوده همین بوده؛ اعتراضی هم نیست. فقط یک دعا هست؛ و آن اینکه: خدایا برسان صاحب کار را... برسان آن آفتاب روشنگر و حق گستر را... برسان که او تنها کسی است که این دهکده جهانی را تبدیل به مدینه فاضله خواهد کرد.


موضوعات مرتبط: دلنوشته
برچسب‌ها: بسیجی بی پلاک, سایه جنگ, برجام, کرباسچی
[ سه شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ ] [ 2:45 ] [ بسیجی بی پلاک ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
تلـنـــگـر

ای بسیجی!
هرگاه پرچم لا اله الا الله را در انتهای افق کوبیدی حق داری استراحت کنی!
(حاج احمد متوسلیان)
امکانات وب
لوگوی ما
بسیجی بی پلاک
تبادل لوگو

معبر شهدا2

سردار شهید علی چیت سازیان